شناخت فلسفه احکام الهی
علت و فلسفه احکام الهی در میان مخالفان و پیروان ادیان الهی از دیرباز مورد سوال بوده است. این که چرا خداوند متعال مثلا نماز و روزه را واجب و شرب خمر و پوشیدن طلا برای مردان را حرام کرده و یا از این قبیل احکام و دستوراتی که در ادیان مختلف وضع شده همیشه ذهن افراد را به خود مشغول ساخته است. ممکن است امثال این سوالات در ذهن افراد بسیاری به خصوص جوانان نقش بسته باشد و هنوز جوابی برای آن نیافته اند. برای رسیدن به جواب مناسب در این مسئله، در ابتدا باید به این سه سوال پاسخ داد؛
1- این احکام از جانب چه کسی صادر گردیده است؟
2- فلسفه وجودی انسان ها چیست و در قبال خالق خود چه وظیفه ای دارند؟
3- دانستن علت و فلسفه احکام چه اثری در پیشبرد اهداف انسان در زندگی فردی و اجتماعیش دارد؟
اگر توانستیم جواب این سه سوال را به خوبی حلاجی و هضم کنیم ،مسئله شناخت فلسفه احکام برای ما قابل حل و قبول آن سهل و آسان می گردد.
* این احکام از جانب چه کسی صادر شده است؟
اعتقاد ما بر این است که این احکام تماماً از جانب خداوند متعال، برای رسیدن انسان به کمال در زندگی فردی و اجتماعیش وضع گردیده است. این احکام در زمان حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) توسط ایشان و بعد از ایشان توسط ائمه اطهار (علیهم السلام) به مردم ابلاغ گردیده است.
خداوند متعال واجد تمام صفات ثبوتیه (1) می باشد و به همین جهت حکمت بی پایانش اقتضا می کند، تمام آنچه را که اشرف مخلوقاتش برای رسیدن به کمال مورد نیاز دارد ، برای او تبیین و وضع کند. همچنین از آن جهت که پروردگار عالَم، عالِم مطلق است و به تمام اسرار و رموز مخلوق خود آگاهی کامل دارد، می داند که این مخلوق در مسیر رسیدن به تکامل به چه چیزهایی محتاج است و همچنین چه چیزهایی می تواند او را از رسیدن به هدفش باز دارد. لذا تمام احکامی که خداوند متعال برای انسان قرار داده ،به صلاح و در مسیر تکاملش است و او را به سرمنزل مقصود می رساند. امام رضا (علیه السلام) می فرماید: همانا، چنین یافتیم، هر آنچه را که خدای تبارک و تعالی حلال فرموده صلاح و بقای بندگان در آن بوده است و به آن احتیاج دارند و بی نیاز از آن نیستند و در آنچه حرام نموده است نیازی برای بندگان به آن نیافتیم، بلکه مایه فسادی است که ایشان را به سوی نابودی و هلاکت سوق می دهد(2).
* فلسفه وجودی انسان ها چیست؟
خداوند متعال در خلقت انسان مقصود و هدفی را دنبال کرده و آن ها را بیهوده نیافریده است. هدف او از آفرینش انسان این نبوده است که مخلوقش در یک فرجه زمانی محدود، در دنیا مشغول به پر و خالی کردن شکم، خوابیدن، شهوترانی و خوشگذرانی شده و پس از چند سال به علت پیری یا مریضی یا تصادف، نیست و نابود گردد.بلکه او را خلق کرد و تمام مخلوقات را هم در اختیار او قرار داد تا با بهره گیری صحیح از دیگر مخلوقات، بتواند عبودیت و بندگی خالق متعال را بکند و از همین راه به کمال و سعادت دنیوی و اخروی برسد. خداوند متعال درباره فلسفه وجود انسان در قرآن می فرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ؛ و من جنّ و انس را نیافریدم مگر برای این که مرا (به یکتایی) پرستش کنند(3).
پس بنابراین، دو نکته ای که هر انسان باید مدنظر قرار بدهد و وظیفه او را نسبت به خداوند متعال روشن می کند این است که ، اولا: انسان مخلوق خالقیست که واجد تمام صفات ثبوتی اعم ازعلم، قدرت،حکمت و لطف می باشد و ثانیا: خلقت انسان ها به خاطر عبودیت و بندگی در درگاه خالق خود و فرمانبرداری از دستورات او می باشد، نه اینکه در این دنیا تنها یک زندگی حیوانی داشته و فقط به فکر شهوترانی و گذران وقت باشند.
* آگاهی پیدا کردن نسبت به فلسفه احکام چه اثری در پیشبرد اهداف انسان در زندگی او دارد؟
انسان از همان ابتدا که پا به عرصه وجود می گذارد شروع به یادگیری و کسب دانش کرده و تا زمانی که سر را بر زمین می گذارد این آموختن به روش های مختلف ادامه دارد.پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در کلامی نورانی می فرمایند: اطلبوا العلم من مهد الی اللحد؛ زگهواره تا گور دانش بجوی (4).در اینکه کسب دانش و علم آموزی، امری بسیار نیکو می باشد شکی نیست و در روایات بسیاری بر این مطلب تأکید شده است،اما کلام در اینجاست که آیا یادگیری هر چیزی برای انسان مفید است و می تواند در رسیدن به هدفش او را یاری دهد یا نه؟ و اینکه آیا انسان نسبت به هرچیزی باید علم داشته باشد؟
دانستن خواص برخی اشیا و رخدادها و دلیل پیدایش آن ها در زمینه های مختلف بسیار مهم بوده و می تواند در زندگی انسان مؤثر باشد و زمینه ساز پیشرفت علم و فناوری گردد.اینکه انسان ها می توانند به اعماق زمین و دریاها و یا به کرات دیگر سفر کنند ، مرهون همین مطلب است،اما این عمومیت ندارد و به خصوص در مسائل عبادی اینگونه نیست که ندانستن علت احکام،انسان ها را از پیشرفت باز دارد. اطاعت از دستورات الهی که در زندگی انسان نقش بسزایی دارد ، چون از طرف خداوند متعال که عالِم مطلق است صادر گردیده ، حتما به سود انسان و در مسیر رشد او می باشد و هرگز مانع از پیشرفتش نخواهد بود ، بنابراین دانستن علت آن ها نمی تواند اثرگذار باشد. چه بسا گاهی علم داشتن نسبت به علت احکام (5) نه تنها برای انسان سودی ندارد بلکه ممکن است سد بزرگی بر سر راهش باشد. از باب مثال در مورد حکم حرمت پوشیدن طلا برای مردان ، اگر شخصی این حکم را قبول نکند مگر اینکه علم یابد به اینکه طلا باعث می شود ساختار مولکولی گلبول های قرمز خون بدن مرد تغییر پیدا کرده و همین امر بر کارکرد قلب اثر می گذارد و باعث سکته ناگهانی می شود،این خود دور شدن از هدف خلقت انسان می باشد.انسان خلق شد تا بندگی کند و سر تعظیم در مقابل دستورات الهی فرو آورد ،اما با دانستن علت احکام دیگر خدا را عبادت نمی کند، بلکه به خاطر سلامتی خودش است که به این دستورات عمل می کند.
* کوتاه سخن :
اگر ما این واقعیت را پذیرفتیم که خدای متعال، عالِم به تمام نیازهای ما می باشد و احکامی که وضع کرده، همگی به صلاح بندگانش است و این احکام مانند اتوبانی مستقیم آن ها را به هدف خود می رسانند ، و از طرفی دانستیم که وظیفه بنده ، اطاعت بی چون و چرا از امر مولایش - که پاک از هر خطا و اشتباهی است - می باشد، دیگر چه نیازی به دانستن فلسفه احکام داریم؟ اگر ما خداوند متعال که علت تمام علت ها می باشد را بشناسیم دیگر نیازی به شناخت دیگر علت ها که همگی معلول هستند، نداریم.
******************************
1- صفات ثبوتی را گاهی صفات جمال یا کمال نیز مینامند. مقصود از صفات ثبوتی، صفاتی می باشد که دارای معنای وجودی است و در حقیقت، کمالی که سزاوار ذات متعالی خداوند می باشد؛ مانند: علم، قدرت، وحدت، حیات،حکمت، لطف، اراده، ادراک، سمیع و بصیر بودن.
2- إنّا وَجدنا کل ما أحل الله تبارک و تعالی ففیه صَلاح العباد وبقائهم ولهم الیه الحاجة التی لایستغنون عنها ووجدنا المحرم من الاشیاء لاحاجة للعباد الیه ووجدنا مفسدا داعیا الی الفناء والهلاک. علل الشرایع، ج1 ،ص93
3- ذاریات ،56 . ترجمه قمشه ای.
4- نهج الفصاحة ص 218
5- علم پیدا کردن نسبت به علت احکام برای انسان ها با عقول محدود و ناقصی که دارند مقدور نمی باشد و هر آنچه که به عنوان علت برای احکام الهی بیان می شود،حکمت احکام می باشد که برخی از آن ها در آیات و روایات ذکر شده و برخی دیگر با گذشت زمان و پیشرفت علم ، بشر به آن ها دست می یابد.
نظرات شما عزیزان: